بعد از دستگیری چگوارا
از چوپانی که او را لو داده بودند پرسیدند:
چرا مردی که تمام زندگیش به دفاع از تو و حقوق تو پرداخته است را لو دادی؟
چوپان گفت: او با جنگ هایش گوسفندان مرا می ترساند.
بعد از دستگیری چگوارا
از چوپانی که او را لو داده بودند پرسیدند:
چرا مردی که تمام زندگیش به دفاع از تو و حقوق تو پرداخته است را لو دادی؟
چوپان گفت: او با جنگ هایش گوسفندان مرا می ترساند.
وقتی کسی زیاد از رفتن حرف می زند قبلا رفته است، فقط می خواهد مطمئن شود چیزی از او در تو جا نمانده. کمک کن چمدانش را ببندد، چترش را به او پس بده، لبخندش را، آوازهایش را، همینطور سایه اش را که گاه و بیگاه از پشت پنجره ات گذشته بود...
در کجا علم سخن یاد گرفتی که هنوز ، ظاهراً معنی برگرد نمی دانی چیست ؟!!!
هر چه میخواهی ببر، اما مرا از یاد نه ...